به گزارش روابط عمومی شرکت آب منطقهای آذربایجان شرقی، "فهمیده قربانی"، دانشجوی دکتری رشته اقتصاد، گرایش منابع طبیعی و محیط زیست نخستین رساله دکتری با موضوع حکمرانی آب(الگوی حکمرانی منابع آب با رویکرد استقرار مدیریت مشارکتی - مطالعه موردی: حوضه قرنقو ) را با حمایتهای شرکت آب منطقهای آذربایجان شرقی در دانشگاه تبریز دفاع کرد.
این حبر م یافزاید: قربانی در خصوص اهداف انجام این پژوهش، اظهار کرد: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی میزان انطباق شرایط حوضه قرنقو با شرایط مورد نیاز جهت استقرار مدیریت کنش جمعی، تدوین الگوی حکمرانی منابع آب حوضه قرنقو به منظور بهرهبرداری پایدار و بهینه از منابع آب، تدوین الگوی حکمرانی منابع آب با مشارکت بازیگران کلیدی به منظور ارتقای جامعیت الگو، تدوین الگوی حکمرانی منابع آب با قابلیت انعطاف پذیری و سازگاری بالا در برابر تغییرات محیطی، بررسی مسائل آب حوضه قرنقو با توجه به ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی و نهادی و شناسایی پیچیدگیها و پویاییهای موجود در روابط بین ابعاد مختلف الگو و نمایش پویاییها با استفاده از رویکرد تفکر سیستمی و پویایی سیستم کیفی بوده است.
وی در خصوص نقاط قوت پژوهش خود، تشریح کرد: در بررسی سوابق قبلی در حوزه موضوع حکمرانی آب، مطالعهای با رویکرد پژوهشی که حاضر به تدوین الگوی حکمرانی شود، یافت نشد. از این رو نخستین نقطه قوت پژوهش حاضر، استفاده از رویکرد پژوهشهای کیفی است چرا که در روشهای کیفی، پژوهشگران اشیا را در محیطهای طبیعی خود مطالعه کرده و میکوشند تا پدیدهها را برحسب معنایی که افراد به آنها میبخشند معنا و تفسیر کنند.
وی ادامه داد: روشهای کیفی همچنین درک عمیقتر و غنیتر از رفتار اجتماعی را فراهم میکنند و از آنجایی که بخش عمده مسائل مربوط به منابع آب از ابعاد اجتماعی، اقتصادی و نهادی ناشی میشود، لذا در مطالعه حاضر کاربرد روشهای کیفی منجر به غنای بیشتر نتایج شده است.
قربانی خاطرنشان کرد: تدوین الگوی حکمرانی در سطح حوضه و با توجه به خصوصیات محلی، یکی دیگر از نقاط قوت پژوهش حاضر به شمار میرود؛ همچنین استفاده از دیدگاه بازیگران کلیدی در سطوح مختلف منجر به ارتقای جامعیت الگو شده که به مفهوم به کارگیری مشارکت بازیگران کلیدی در تدوین الگوی حکمرانی است.
وی افزود: در این پژوهش به منظور ارزیابی ظرفیت سازگاری سیستم منابع آب حوضه قرنقو، روش کمی به کار گرفته شده و در واقع یک مقدار کمی برای ظرفیت سازگاری سیستم منابع آب برآورد شده است. در بخش بعدی هم جهت شناسایی شاخصهای ظرفیت سازگاری سیستم منابع آب از روش کیفی استفاده شده است.
قربانی با بیان اینکه از شاخصهای تعیین کننده ظرفیت سازگاری به منظور افزایش انطباق پذیری سیستم منابع آب در تدوین الگو استفاده شده است، گفت: سیستم منابع آب دارای بیشترین تأثیرپذیری از تغییرات ایجاد شده در شرایط اجتماعی، اقتصادی و همچنین اثرات ناشی از تغییر اقلیم است.
وی با بیان اینکه سیستمهای منابع آب از زیرسیستمهای متعددی مانند سیستمهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی تشکیل شدهاند، افزود: این سیستمها، تعاملات و بازخوردهای درهم تنیده، پویا و غیرخطی دارند که به منظور به کارگیری این پویاییها در تدوین الگوی حکمرانی از رویکردهای تفکر سیستمی و پویایی سیستم کیفی بهره گرفته شده است.
این محقق ادامه داد: الگوی ارائه شده در این مطالعه با بسیاری از الگوهای دیگر متفاوت است، زیرا خطی نیست بلکه چرخهای بوده و به بازخوردهای غیرخطی پیچیده بین ابعاد مختلف توجه میکند. از آنجایی که ساختارهای سیستم با ایجاد چارچوبها و محدودیتهایی منجر به شکل گیری رفتار سیستم میشوند، لذا اصلاح رفتار سیستمها با بازنگری در ساختارهای آن امکانپذیر است.
وی گفت: شناسایی مکانیسمهای موجود در الگوی حکمرانی سیستم منابع آب از نقاط قوت دیگر پژوهش حاضر به شمار میرود. شناسایی مکانیسمها و تجزیه و تحلیل آنها، زمینه ساز سیاستگذاری مؤثر در سیستم حکمرانی منابع آب است.
وی در تشریح نتایج به دست آمده از این پژوهش، اظهار کرد: نتایج حاصل از ارزیابی شرایط حوضه قرنقو نشان میدهد که این حوضه با شرایط مورد نیاز استقرار مدیریت کنش جمعی فاصله زیادی دارد. در حوضه مورد مطالعه، جذابیت منابع آب به دلیل وابستگی معیشت کشاورزان به کشاورزی بسیار بالا بوده و این مسئله در صورت نبود چارچوبهای مناسب نهادی میتواند سیستم منابع آب حوضه را در جهتی هدایت کند که منجر به اتفاقی که گرت هاردین «تراژدی منابع مشترک» نامیده است، شود.
قربانی درباره خصوصیات چارچوبهای نهادی سیستم منابع آب حوضه مورد مطالعه، گفت: بر این اساس، سیستم نظارتی بسیار ناکارآمد بوده و مکانیسم مجازات متناسب با جرم و بازدارنده وجود ندارد. خسارتهای تحمیلی به بهره بردارانی که همکاری کرده و قوائد را رعایت میکنند نیز در صورت عدم همکاری دیگران بسیار بالا است. تمامی این خصوصیات در یک فرایند همافزا، اثر یکدیگر را تقویت میکنند و اگر روند به همین شکل ادامه یابد، شکل گیری کنش جمعی در حوضه مورد مطالعه بعید به نظر میرسد.
وی افزود: بررسیهای انجام گرفته در مطالعاتی مانند مطالعه حاضر میتواند برای بهبود وضعیت مدیریت پایدار منابع آب مفید باشد و مسئولان امر با اتخاذ تدابیری، مسیر را برای دستیابی به کنش جمعی در آینده هموار سازند. در واقع نهادهای دولتی و مسئولان امر میتوانند با مشارکت دادن جامعه محلی در تصمیم گیریها با توجه به سطوح مختلف مشارکت، حس ارزشمندی را در آنها نهادینه کرده و منجر به ترغیب آنها به استفاده بهتر از منابع آب، تقویت حس مسئولیت پذیری و مشارکت شوند.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: ایجاد یک سیستم نظارت کارآمد در همه سطوح یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است که در کنار یک سیستم مجازات متناسب با تخلف و بازدارنده میتواند بخش عمدهای از موانع ایجاد کنش جمعی را رفع کند.
وی افزود: پیشنهاد دیگری که میتواند منجر به بهبود وضعیت حوضه شود، ایجاد احساس نیاز در جامعه بهره برداران است. با اتخاذ راهکارهایی مانند آموزش، مشاهده و بازدید نمونههای موفق، میتوان آنها را به ارائه درخواست توأم با احساس نیاز ترغیب کرد. در صورت شکل گیری این احساس در جامعه محلی، آنها یاد میگیرند که اولاً برای دستیابی به خواستههایشان باید مشارکت کنند و ثانیاً بعد از دستیابی به خواسته خود از آن محافظت کرده و نسبت به آن احساس مسئولیت کنند؛ در نهایت این امر خود منجر به شکل گیری روحیه مشارکت و کنش جمعی خواهد شد.
قربانی گفت: نتایج حاصل از ارزیابی ظرفیت سازگاری نیز نشاندهنده، ظرفیت پایین سیستم منابع آب حوضه قرنقو در برابر تغییرات محیطی از جمله تغییر اقلیم است. در واقع مقادیر کمی محاسبه شده نشان میدهند که دیدگاه مدیران و کارشناسان سازمانهای دولتی، تأثیر نسبتاً منفی بر ظرفیت سازگاری سیستم منابع آب دارد. از طرف دیگر قوانین و مقررات تصویب شده در حوزه آب از سال 1285 تاکنون نیز دارای تأثیر نسبتاً منفی بر ظرفیت سازگاری سیستم منابع آب است.
وی با اشاره به تدوین الگوی حکمرانی کیفیِ مشارکتیِ انطباقپذیرِ پویا (QPADM) جهت مدیریت پایدار منابع آب حوضه قرنقو، گفت: سعی شده تا خصوصیات یک الگوی حکمرانی مطلوب جهت بهرهبرداری پایدار از منابع آب، تأمین شود. در الگوی طراحی شده مطالعه حاضر تعداد 13 مکانیسم شناسایی شد که نشاندهنده رفتار سیستم در موقعیتهای مختلف است. به منظور کنترل و یا اصلاح مکانیسمهای شناسایی شده، اقدامات سیاستی پیشنهاد شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
وی افزود: اقدامات سیاستی پیشنهاد شده از لحاظ میزان تأثیرگذاری بر سیستم، مدت زمان مورد نیاز جهت اجرایی شدن و نهاد مسئول اجرا مورد بررسی قرار گرفت و اقدامات سیاستی پیشنهاد شده با توجه به الگوی طراحی شده در این مطالعه و مکانیسمهای شناسایی شده در این الگو مطرح شدهاند.
وی تاکید کرد: تعداد 13 مکانیسم شناسایی شده در الگو منجر به ارائه 13 اقدام سیاستی اصلاح قوانین و مقررات، کنترل برداشت از منابع آب، ارتقای ظرفیت گفتمان سازی، ارتقای ظرفیت توانمندسازی، افزایش مطالعه و پژوهش، ایجاد دسترسی به آموزش، تفویض اختیار و آزادی عمل، کاهش وابستگی به آب، کاهش وابستگی به دولت، قائده گذاری، افزایش مشارکت، طراحی الگوی کشت و ارتقای ظرفیت سازگاری شده است. در مرحله بعد نیز نحوه اجرایی شدن اقدامات سیاستی از طریق 12 سطح مداخله میداوز (1999) مطرح شده است.
این پژوهشگر گفت: مطابق آمارهای موجود، حوضه مورد مطالعه در این پژوهش دارای رودهای پرآب بسیاری است، اما به دلیل سنتی بودن نظام بهرهبرداری و نبود الگوی حکمرانی مطلوب منابع آب، در اغلب مناطق این حوضه، کشاورزی به صورت دیم صورت میگیرد. این در حالی است که با تعریف نظام بهرهبرداری مناسب از منابع آب و تدوین برنامه بلندمدت و جامع در جهت سازگاری با تغییرات محیطی از جمله تغییر اقلیم در قالب یک الگوی حکمرانی مطلوب، میتوان از منابع آب حوضه به صورت بهینه و با بهرهوری بالا در جهت توسعه اقتصادی و اجتماعی حوضه قرنقو و استان استفاده کرد.
وی افزود: در مطالعه حاضر ابعاد مختلف یک الگوی حکمرانی مطلوب با توجه به شرایط حوضه قرنقو مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهادهای سیاستی نیز به منظور اصلاح و کنترل مکانیسمهای موجود در الگو مطرح شده است.