به گزارش شبکه خبری آب ایران به نقل از روابط عمومی شرکت آب منطقهای خراسان رضوی، دشت گناباد، نزدیک به رشته کوه «سیاه کوه» بنا شده است. جنس این کوه که در جنوب گناباد واقع شده، از سنگهای آذرین است.
بارانی که بر این سنگها میبارد بخار میشود و پوشش گیاهی آن را سیراب میکند و اگر بیش از این باشد در شیب تند کوهستان با سرعت زیاد به پای کوه روان میشود. از پای کوه تا جنوب گناباد، ۲۰ کیلومتری راه است؛ در این بازه، حجمی از سیلاب از بستر آبراههها و رودخانهها به آبخوان زیرزمینی میرود و از حجم سیلاب میکاهد.
در دمای هوای یکسان، هرچه جنس کوه نفوذناپذیرتر، شدت بارش و شیب آبراههها و رودخانه بیشتر و هرچه پوشش گیاهی، گستره و ژرفای واریزههای پای کوهی، مخروطهای افکنه و پهنای بستر رودخانه کمتر باشد، حجم آبی که پوشش گیاهی را آبیاری میکند و به آبخوان زیرزمینی میرود کمتر و رواناب و سیلاب بیشتر خواهد شد.
بر مبنای گزارش سازمان هواشناسی، بارشهایی که در اردیبهشت ۱۴۰۲ رخداد، بارشهایی بسیار تند، سیل آسا و ویرانگر بود.
در چند دهه گذشته پوشش گیاهی رشته کوه «سیاه کوه» چون دیگر کوهستانها، با چرای بیش از اندازه دام، گسترش بیبرنامه زمینهای کشاورزی، کوهخواری و برداشت سنگ و راهسازی بیش از توان زیست محیطی آن، گسترش داده شد و تا توانستیم بر «سیاه کوه» زخم زدیم. این زخمها حجم روان آب و سیلاب از هر بارش را بیشتر میکند.
شهر گناباد بیبرنامه و بیپروا از محیط زیست و تهدیدهای ویرانگر گسترش مییابد. افسار گسیختگی این گسترش و پروژههای فرسوده آبخوانداری، سیلاب را مهار نمیکند که بماند؛ بر این اسب سرکش، شلاق هم میزند.
بسترهای تصرف شده رودخانهها که نگهبانان بسیار کارآمد شهر در برابر سیلاب بودند در گسترش شهر یا از بین رفتهاند یا با ساماندهی و کفسازی بتنی شدهاند. از این رو بارش در «سیاه کوه» در شیب تند رودخانههای کفسازی شده، بر شهر میتازد و یکهتازی میکند و قطرهای از آن به آبخوان زیرزمینی که از تشنگی نفسهایش به شماره افتاده، نمیرود و این شهر در برابر سیلاب تسلیم و بی دفاع است.
شهر گناباد سالهاست که در زیر دست و پای برنامههای اجرایی بی حساب و کتاب دست و پا میزند؛ تشنه و بیآب، زمینش فرو مینشیند و سیلاب با این شهر هرچه میخواهد، میکند.
شوربختانه برای بازگشت به گذشته، کار زیادی نمیتوان کرد. باید آبراههها و رودخانههای این بخش از شهر بازبینی شود و باید پهنا و بلندای دیوارهای کنارهشان را بیشتر و از ساخت و ساز در این بازهها پرهیز شود.
با گرم شدن هوای کره زمین و دگرگونیهای آب و هوایی، بارشهای رگباری و سیلهای ویرانگر و مرگبار را خواهیم داشت که فراوانی و شدت آنها بیشتر هم خواهد شد. باید بر مبنای مدیریت ریسک، همه بازههای خطرخیز شناسایی شود.
هر جا در خانۀ رودی ساخت و ساز کردهایم، اگر بدون پروانه ساخت است، خرابش کنیم و اگر با پروانه است با گفتگو و دادن زمین در جای دیگری و کمک به مالکانش جابهجایش کنیم. یادمان باشد، «رودخانه، خانه رود است». اگر به خانهاش دست درازی کنیم، او صبر بسیار دارد ولی روزی خانهاش را با نابودی خانه و زندگیمان پس خواهد گرفت. پس تا خودش دست به کار نشده خانهاش را به او برگردانیم.
میتوان سیلاب را مدیریت کرد؛ استخرهای ذخیره سیلاب راهکاری است که این شهر بیپناه میتواند در برابر تازیانههای سیلاب از خود دفاع و لبهای خشک و تشنه این مردمان صبور را سیراب کند.
برای کارهایی که نکردهایم باید از مردم پوزش بطبیم و از مردان و بانوانی که فداکارانه و با از خودگذشتگی سیلابهای گذشته را با کمبودها و نارساییهایی که داشت، مدیریت کردند، سپاسگزاری کنیم.