یادداشت:
در ساختار کنونی بخش آب کشور حوضه آبریز فلات مرکزی و شرقی، بخش های وسیعی از کشور با وسعت حدود 49 درصد از مساحت کل ایران را شامل میشود. این حوضه در مناطق نیمه خشک و عمدتا خشک کشور با بارش متوسط سالانه 184 میلی متر واقع شده است. این میزان بارندگی 21 درصد متوسط بارش جهانی است. در عین حال جمعیت 34 میلیونی ( 38 درصد جمعیت کشور ) در حوضه مذکور به ویژه درکلان شهر های تهران، کرج، قم و مشهد ساکن هستند و به همین دلیل سرانه آب تجدید پذیر آن بسیار پایین تر از آستانه کمبود آب و در حد 489 متر مکعب است. ویژگی های مذکور باعث شدهاست مصرف آب در حوضه نسبت به حجم آب تجدید پذیر تا 192 درصد بالا برود و حوضه در سطح تنش آبی بالا و در رده کمبود شدید آب قرار گیرد.
کمبود شدید آب در این حوضه باعث فشار بر آبخوانهای آن گردیده به نحوی که 78 درصد مصارف کنونی آب آن از منابع آب زیرزمینی تامین می شود. از حدود 200 محدوده مطالعاتی (از 609 محدوده مطالعاتی کشور) بیش از 80 درصد آنها ممنوعه بحرانی و سایر محدوده های آزاد نیز فاقد پتانسیل آبی میباشند. پیامدهای این موضوع کسری مخزن 3.3 میلیارد مکعبی سالانه در حوضه آبریز فلات مرکزی و شرقی است که حدود 60 درصد کسری سالانه کشور میباشد و اغلب دشت های حوضه را با مخاطرات جدی مواجه نمودهاست.
بخش های مهمی از حوضه به ویژه در شرق کشور که شهرهای بزرگی نظیر مشهد، زاهدان و زابل در آن قرار دارد به منابع آب ورودی از کشورهای همجوار وابسته است که آن هم در سالهای اخیر تحت الشعاع مسائل و تنشهای آبی و برنامه های توسعه کشور های همسایه قرار گرفته و حجم آب ورودی کاهش بسیار شدیدی را تجربه نموده است؛ به طوری که کمبود آب شرب به طور جدی شهرهای شرقی حوضه را تهدید می کند.
به طور کلی میتوان گفت وضعیت آبی حوضه آبریز فلات مرکزی و شرقی در شرایط بحرانی است و به دلیل برداشت از منابع استراتژیک بدون توجه به عواقب وخیم آن، پیامدهای بحران مذکور را هویدا نکرده است. در وضعیت کنونی تراز آب زیرزمینی سالانه به طور متوسط 0.75 متر در آبخوانهای حوضه پایینتر میرود و سهم حوضه از افزایش دو برابری شوری آب در 25 سال اخیر 65 درصد است. این درحالیست که بخش عمده نیاز آب شرب حوضه که در مناطق شرقی تا 100 درصد نیز میرسد، کاملا به آبهای زیرزمینی وابسته است و آینده تاریکی برای این بخش حیاتی متصور است و در مجموع وضعیتی ناپایدار و شکننده در حوضه حاکم است.
افق 1425 در حوضه آبریز فلات مرکزی و شرقی جمعیت 42 میلیون نفری را رقم میزند و افزایش 11 درصد مصارف شرب و 2 درصد در مصارف صنعت بدون تخصیص جدید و صرفا از محل بازتخصیص، حداقلهایی است که نمیتوان از آنها چشم پوشی کرد و علیرغم منابع مورد نظر اعم از انتقال آب دریا و انتقال بین حوضه ای، بحران آب در حوضه مذکور مرتفع نمیشود و ناچارا برای پایداری آبخوانها و ایجاد تراز بین منابع و مصارف آب و برای پیشگیری از وقوع بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی ناشی از کمبود شدید آب بایستی اساسا سهم مصارف کشاورزی از 84 درصد کنونی به 71 درصد کاهش یابد. راهکارهایی نیز وجود دارد که باید به طور جدی مورد توجه و اقدام سیاستگزاران قرار گیرد و از جمله آن باید عرضه آب در حوضه به طور کامل متوقف و مدیریت تقاضا جایگزین شود. جابهجایی مصارف کشاورزی به صنعت و شرب و حذف عرضه در این بخش با جدیت اقدام شود و از سوی دیگر پساب ها جایگزین مصارف کشاورزی و صنعت شوند. همچنین یکپارچگی اراضی، افزایش راندمانهای آبیاری، کشت های گلخانهای، الگوی کشت متناسب با آب قابل برنامه ریزی و کاهش سهم برداشت در بخش کشاورزی با اقزایش بهره وری الزاما اقدام گردد. برداشتهای آب زیرزمینی به صورت هوشمند کنترل و نظارت شود و از bcm 17.9 برداشت کنونی به bcm 10.6 کاهش یابد.
در صورت اجرای توصیههای کارشناسی تعادل و پایداری را در چشم انداز حوضه شاهد خواهیم بود در غیر این صورت حفظ نگاه کشاورزی محور توسعه، با توسعه ای مقطعی همراه با زیانهای بی بازگشت بر منابع آب و خاک و از دست رفتن آنها ناشی از رفتار طبیعت و در نتیجه سیل بیکاری و مهاجرت، حاشیه نشینی و بحرانهای متعاقب آن مواجه خواهیم شد.